آن‌چنان جایِ تو خالی ست که چون یاد کنم،
خواهم این خانه پُر از ناله و فریاد کنم

ای خیالِ تو انیسِ شبِ تنهاییِ من،
همه شب شِکوه‌یِ هجرانِ تو با باد کنم

نه‌چنان بسته‌یِ مهر ام که از آن بگریزم
چه کنم تا دل از آزارِ وی آزاد کنم؟

طفلِ گریانِ دل آن کودکِ گم‌کرده‌ره است
با چه نیرنگ و فُسون خاطرِ او شاد کنم؟

کاخِ شادیِّ من از هجرِ تو ویران شد و، ریخت
مگر این غم‌کده از یادِ تو آباد کنم

رفتی و خانه تهی، کوچه تهی، شهر تهی ست
دل تهی – وای به دل – گر نه تو را یاد کنم.

#پرویز_ناتل_خانلری

جایِ خالی»، ۲۲ مهرِ ۱۳۴۴
از کتابِ عقاب (میلادِ عظیمی، سخن، ۱۳۸۸)، ص ۴۴۳.

#غزل #معاصر

با دلِ آغشته در خون گرچه خاموش ایم ما - فرّخیِ یزدی

خرامان از در-ام بازآ کت از جان آرزومند ام - سعدی

ما زِ یاران چشمِ یاری داشتیم - حافظ

تو ,کنم ,دل ,جایِ ,خانلری ,– ,خانه تهی، ,تهی، کوچه ,کوچه تهی، ,و خانه ,رفتی و

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سلام نام خداست بانو سیب ایران مانا moarefi دلنوشته سرمشق انتظار Novin Andishan | نوین اندیشان طراحی سایت، سئو، تبلیغات در گوگل چندرسانه ای های مفید مرجع پول آنلاین