ای برادر، عزیز چون تو بسي ست
در جهان هر کسي عزیزِ کسي ست

هوسِ روزگار خوار-ام کرد
روزگار است و، هر دَم‌اش هوسي ست

عنکبوتِ زمانه تا چه تنید
که عقابي شکسته‌یِ مگسي ست

به حسابِ من و تو هم برسند
که به دیوانِ ما حساب‌رسي ست

هر نَفَس عشق می‌کُشد ما را
همچنین عاشق ایم تا نفسي ست

کاروان از روش نخواهد ماند
باز راه است و، غَلعَلِ جرسي ست

آستین بر جهان برافشانم
گر به دامانِ دوست دسترسي ست

تشنه‌یِ نغمه‌هایِ او ست جهان
بلبلِ ما - اگرچه در قفسي ست

سایه بس کن، که دردمند و نژند،
چون تو در بندِ روزگار بسي ست.

#هوشنگ_ابتهاج (ه‍. ا. سایه)

در قفس»، تهران، تیرِ ۱۳۶۲
از دفترِ سیاه‌مشق (کارنامه ۱۳۹۳)، صص ۱۵۸ و ۱۵۹.

#غزل #معاصر

با دلِ آغشته در خون گرچه خاموش ایم ما - فرّخیِ یزدی

خرامان از در-ام بازآ کت از جان آرزومند ام - سعدی

ما زِ یاران چشمِ یاری داشتیم - حافظ

ست ,جهان ,تو ,روزگار ,و، ,سایه ,بسي ست ,چون تو ,است و، ,اگرچه در ,ما اگرچه

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تولیدکننده تجهیزات روشنایی و نورپردازی led مجله بازاریابی آنلاین عاشق استانبول استخدام ها پرسشنامه اخذ مشاوره و صدور گواهی نامه ایزو در استان اصفهان غوطه ور در زندگی آینده سازان دکتر محمد سعید رضائی زواره SEPA