ما روزي عاشقانه برمیگردیم
بر دردِ فراق چارهگر میگردیم
از پا نفتاده ایم و، تا سر داریم،
در گردِ جهان به دردِ سر میگردیم
خندان ما را دوباره خواهی دیدن
هرچند که با دیدهیِ تر میگردیم
خاکسترِ ما، اگر که انبوه کنند،
ما در دلِ آن توده شرر میگردیم
گر طالعِ ما غروبِ غمگیني داشت،
این بار سپیدهیِ سحر میگردیم
چون نوبتِ پروازِ عقابان برسد،
ما سوختگان صاحبِ پَر میگردیم
نایافتنی نیست کلیدِ دلِ تو
نایافته ایم؟ بیشتر میگردیم
از رفتن و بدرود سخن ساز مکن
ای خوب! بگو، بگو که برمیگردیم.
ما برمیگردیم» (۱۹ مهرِ ۱۳۶۲)، دفترِ
هوایِ آفتاب (تهران، ۱۳۸۱)
از مجموعهیِ اشعار (نگاه،
۱۳۸۷).
با دلِ آغشته در خون گرچه خاموش ایم ما - فرّخیِ یزدی
میگردیم ,برمیگردیم ,روزي ,سر ,کسرایی ,سیاوش ,برمیگردیم سیاوش ,سیاوش کسرایی ,ما روزي ,میگردیم از ,عاشقانه برمیگردیم ,برمیگردیم سیاوش کسرایی ,روزي عاشقانه برمیگردیم
درباره این سایت